شفاعت
قرآن و مسأله شفاعت:
بدون شك مجازاتهاى الهى چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامى ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانين و در نتيجه پيشرفت و تكامل انسانها است، بنا بر اين هر چيز كه اين ضامن اجراء را تضعيف كند بايد از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پيدا نشود.
از سوى ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلى بر روى گناهكاران بست بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوى خدا و پاكى تقوا باز گردند.
شفاعت در معنى صحيحش براى حفظ همين تعادل است، و وسيلهاى است براى بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معنى غلط و نادرستش موجب تشويق و جرات بر گناه است.
كسانى كه جنبههاى مختلف شفاعت و مفاهيم صحيح آن را از هم تفكيك نكردهاند گاه بكلى منكر مساله شفاعت شده، آن را با توصيه و پارتىبازى در برابر سلاطين و حاكمان ظالم برابر مىدانند! و گاه مانند وهابيان آيه فوق را كه مىگويد: لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قيامت از كسى شفاعت پذيرفته نمىشود بدون توجه به آيات ديگر دستاويز قرار داده و به كلى شفاعت را انكار كردهاند.
به هر حال ايرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مىتوان خلاصه كرد:
1- اعتقاد به شفاعت روح سعى و تلاش را تضعيف مىكند.
2- اعتقاد به شفاعت انعكاسى از جامعه هاى عقب مانده و فئوداليته است.
3- اعتقاد به شفاعت موجب تشويق به گناه و رها كردن مسئوليتها است.
4- اعتقاد به شفاعت يك نوع شرك و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!
5- اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احكام خداوند و تغيير اراده و فرمان او است!